تو عاشق نبودی که درد دل عاشقا رو بفهمی
تو بارون نبودی که دلگیری این هوا رو بفهمی
تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی میگم
دلت تنگ نبوده میخندی تا از حس دلتنگی میگم
تو تنها نموندی که حال دل بی قرار رو بفهمی
عزیزت نرفته که تشویش سوت قطار رو بفهمی
تو از دست ندادی بفهمی چیه ترس از دست دادن
جای من نبودی بدونی چیه فرق بین تو و من
تو هیچ وقت نرفتی لب جاده تا انتظار رو بفهمی
پریشون نبودی که نگذشتن لحظه ها رو بفهمی
تو اونی که رفته چی میدونی از غصه ی جای خالی
من اونم که مونده چی میفهمم از قصه بی خیالی
سیزده