پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

دفتر شعر (6)

دلبر که جان فرسود از او ، کام دلم نگشود از او

نومید نتوان بود از از ، باشد که دلداری کند


گفتم گره نگشوده ام ، زان طره تا من بوده ام

گفتا منش فرموده ام ، تا با تو طراری کند


پشمینه پوش تند خو ، از عشق نشنیده است بو

از مستیش رمزی بگو ، تا ترک هشیاری کند


چون من گدایی بی نشان ، مشکل بود یاری چنان

سلطان کجا عیش نهان ، با رند بازاری کند؟



سیزده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد