پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

دفتر خاطرات من (1)

امروز اومد شرکت برای تسویه

از شانس بد ، منم داخل محوطه شرکت بودم و دیدیم همدیگه رو

توی اون مدتی که باهم همکار بودیم یه احساسی بهش پیدا کرده بودم

بعد از اینکه از شرکت رفت ، خیلی اذیت شدم.

بین اینکه بهش پیشنهاد بدم یا فراموشش کنم گیر کرده بودم

یک وقتایی تصمیم می گرفتم کلا فراموشش کنم و بیخیال گفتن احساسم بشم.

یه وقتایی هم سخت تلاش می کردم راهی پیدا کنم که مقصودم رو بهش بگم.

اینکه یک ماه و نیم ندیدمش و باهاش حرف نزدم ، داشت قدرت اون سمت از مغزم که بیخیال این حس بشم رو بیشتر می کرد.

تا امروز

بازم مطمعین نیستم که چی شده

هیچ وقت مطمعین نبودم

من هیچ وقت توی زندگیم آدمی نبودم که همیشه در بهترین لحظه ، بهترین تصمیم رو می گیره

برعکس.

توی اکثر مواقع در بدترین لحظه ، بدترین تصمیم رو می گرفتم.

و شاید هم خیلی وقتا توی بهترین لحظات هم بدترین تصمیم رو گرفته ام.

هیچ وقت به خودم و تصمیم هایی که گرفتم یا میخوام بگیرم اطمینان نداشتم.

من همیشه همینطور بودم. یه ترسو.

این دفعه هم فرقی نداره با دقعات قبل.

هزار و یک باید و شاید توی ذهنم می گذره.

شاید به خاطر خلاصی از این حجم از فکر و خیال هست که تصمیم گرفتم کار رو تموم کنم.

نمیدونم.

مهارت تصمیم گیری رو توی خودتون تقویت کنید.

توانایی تصمیم گیری ، یکی از مهم ترین مهارت هایی هست که توی زندگی به دردتون می خوره.


ساکن پلاک سیزده

نظرات 4 + ارسال نظر
طیبه جمعه 27 مرداد 1402 ساعت 18:34 http://parandehdararamesh.blogfa.com/

بعد از حدود ۲۵ سال کار تو سازمانمون ، امسال یکی از همکارانمون بهم گفت که ۲۳ سال پیش به شدت در دلش می خواسته که شریک زندگیش باشم و اونقدر نگفته تا من با این یکی همکارم (همسرم) ازدواج کردم

البته خداروشکر به گمونم اونم از زندگیش راضیه و دوتا دختر خوب و همسری همراه داره و منم الحمدلله همسری بسیار وفادار و مهربان دارم
اما به شما میگم اگر در خواسته تون قاطع هستید گاهی ممکنه زود دیر بشه.

قره بالا یکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت 14:59 http://Www.eccedentesiast33.blogsky.Com

همسرم اوایل آشناییمون بهم گفت خیلی میترسیدم بهت پیشنهاد بدم ولی تهش گفتم کی چی؟ چند سال بعد ممکنه با خودم بگم اگه بهش میگفتم چی میشد؟ ترجیح میدم از گفتن حرفام پشیمون بشم تا از نگفتنش

البته الانم فکر کنم از گفتنش پشیمونه

زندگی تون پایدار
امیدوارم در کنار هم روزهای خوبی رو سپری کنید.

Girl یکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت 13:50 http://Www.oshkool.blogfa.com

چه سخت
کاش بهش میگفتی

بانوی کویر شنبه 21 مرداد 1402 ساعت 13:20 https://banooyekavir.blogsky.com/

دوراهی بدی هست منطق و احساس
نمی‌دونم شاید بهتر بود می‌گفتید

گاهی چاره ای جز تصمیمات بد نداریم
هفته تون عالی و پر از آرامش

ممنون از اینکه به وبلاگ من سر زدید
خودمم به خودم میگم ای کاش می گفتم بهش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد