دیدی دلا شیدا شدی؟
مجنون بی لیلا شدی
گفتم دلم عاشق نشو
عاشق شدی ، رسوا شدی
گفتی که او دل داده است
دل را به مهتاب داده است
دیدی اگر دل داده بود
با او کسی جز ما نبود
این رسم عاشق کشتن است
دل کندن از جان و تن است
از دل بسوزی در غمش
تنها شدی با خاطرش
حرفی بزن چیزی بگو
از گرمی دستان او
حالا بسوز در هجر او
حالا بسوز در هجر او