پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

دل نوشته (40)

می دونم تصمیمی که گرفتم درسته ، ولی کاش تصمیم درست این نبود .....


زن ، زندگی ، آزادی

روسریتو در بیار ، موهاتو باز باز باز کن

عشق من نترس ، بخند ، به گریه اعتراض کن

روسریتو در بیار ، هوا رو صاف صاف صاف کن

عشق من نترس ، برقص ، به بوسه اعتراف کن

دل نوشته (39)

امیدوارم زندگی شما رو به «بی تفاوت بودن» نرسونه

و از جمله «دیگه ذوقش رو ندارم» هیچ وقت استفاده نکنید


دفتر خاطرات من (5)

یه مغازه گرفتم توی یکی از شهرهای کوچک اطراف.

تصمیم دارم خدمات کامپیوتری باز کنم.

فعلا روزها از ساعت 8 صبح تا 5 بعدازظهر شرکت هستم و شب ها هم از ساعت 9 تا 12 شب میرم اسنپ کار می کنم.

که بتونم پول جمع کنم و زودتر مغازه رو راه بندازم.

امسال باید سگ دو بزنم که شرایط زندگیم رو تغییر بدم.

خیلی آدم با انگیزه ای نیستم که بخوام یه هدفی تعیین کنم و با فکر کردن بهش انگیزه بگیرم.

البته قبلا اینجوری بودم.

سال 92 عشق پاترول بودم. اون موقع بود 12 میلیون.

تا اومدیم پول جمع کنیم ، شد 50 میلیون.

رفتیم سربازی برگشتیم شد 120 میلیون

دوباره رفتیم سرکار پول جمع کنیم ، ما هی تلاش می کردیم از اون سمت قیمت ها هی میرفت بالاتر

هیچی دیگه.

الان همون مدل پاترول ، قیمتش شده 480 میلیون

نمی دونم مشکل از منه یا حکومت یا چیز دیگه اما یه چیزی درست نیست.

اینکه من هی برم کار کنم سگ دو بزنم ، بعد هر موقع که سایت ها رو نگاه میکنم قیمت ها چند برابر شده باشه.

از سال 1392 تا 1402 ده سال گذشته.

قیمت پاترول 40 برابر شده.

درآمد من نسبت به 10 سال پیش نهایت 10 برابر شده.

بگذریم.

شما هم حداقل تلاش تون رو بکنید نهایتش اینه که اگه نشد می تونید مثل من چس ناله کنید که «ما تلاش مون رو کردیم اما نشد»

ولی اگه تلاش نکنید دیگه نمی تونید چس ناله کنید.



ساکن پلاک سیزده

دل نوشته (38)

یه جمله خوندم عجیب خفن بود :

میگه « مشق ننوشته که غلط نداره »

تجربه کن دوست من ، تجربه کن