پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

پلاک سیزدهم

جایی برای گفتن دلتنگی ها

دل نوشته (28)

جاده ها ، طیاره ها ، بادها

موج ها ، طوفان ها ، رودها ، پاییز خسته

و آواز عاشقان

همه از دورها می رسند

خوش به حال دورها

دفتر شعر (12)

سرت را که به سمت آسمان بلند می کنی

عارفانی که دنیا را

بوسیده اند و کنار گذاشته اند

به سخت ترین امتحان خود ، می رسند

گردنی

که نه می توانند ببوسند

نه کنار بگذارند


اما من پاسخ این امتحان را می دانم

می بوسم و کنار نمی گذارم

کاری که

خدا

هنوز

آرزویش را دارد

دل نوشته (27)

آغاز و ختم ماجرا

لمس تماشای تو بود ...

دفتر شعر (11)

بوسیدمت که ببینم چه می شود

با بوسه های تو دینم چه می شود


بوسیدمت که ببینم زمان عشق

تکلیف شک و یقینم چه می شود


این پل که بین مجاز و حقیقت است

در آسمان و زمینم چه می شود


با دست عقل که چیزی نمی شود

پای دلم بنشینم چه می شود؟


دین در اصول ، به تقلید ، گفته : نه

تحقیق در تو ، ببینم چه می شود؟


آخر ، خدا که بپرسد تو کیستی؟

می گویمش که همینم ، چه می شود؟



پلاک سیزده

دل نوشته (26)

واقعیت این است که 

همه در زندگی عذابت خواهند داد

فقط باید کسانی را پیدا کنی

که ارزش رنج کشیدن به خاطرشان را داشته باشند....