سینه ام دکان عطاری ست دردت چیست؟
شنبلیله ، رازیانه ، شاهی و گشنیز
اهل آویشن ، نبیذ سرخ شور انگیز
سینه ام دکان عطاری ست دردت چیست؟
تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز
عازم مسجد سلیمانی ولیکن می رسی تبریز
عاشقی تو
عاشقی تو
من برای عاشق بی کس
من برای عاشق بی چیز
راه رفتن ، گریه کردن زیر باران می کنم تجویز
نازبوها ، بوی نعنا ، بوی یاس
پیرهن چاکی ، در آمیدن لباس
سینه ام دکان عطاری ست ، درد چیست؟
حق با فروغ بود:
چه می شود کرد؟
مگر می شود دنیا را پاره کرد
و از تویش خوشبختی را بیرون آورد؟
همین است که هست .... :)